رمز جاودانگي حضرت امام

نویسنده : حجت‌الاسلام والمسلمين محمدرضا حشمتي



وقتي سخن از امام خميني(رحمت الله علیه) به ميان مي‌آيد همه در برابر نام او خاشع هستند. دوستان او شيفته و مجذوب اويند و مخالفين و دشمنان، او را به بزرگي ياد مي‌كنند. بزرگترين خصيصه‌اي كه حاج آقا روح‌الله را به مرجعي بزرگ تبديل كرد تا رهبري يك انقلاب بزرگ فرهنگي را در قرن بيستم به عهده بگيرد صداقت و راستي اوست. همان‌طور كه خداوند در سوره عنكبوت مي‌فرمايد: ما همه را آزمايش مي‌كنيم و انسان‌هاي قبل از شما را آزمايش كرديم «فليعلمن‌الله‌الذين صدقوا...» تا دانسته شود چه كساني راست مي‌گويند و دروغگويان كيانند. (عنكبوت 2)
همان خصوصيتي كه در پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) موجود بود و او را قبل از مبعوث‌شدن به راستگويي و صداقت مي‌شناختند. همان صفتي كه تمام اوليا خدايي از آن بهره مي‌برند در راه ايمان و اعتقاد صبورند و پايدارند. رمز طمأنينه و آرامش امام(رحمت الله علیه) كه در همه حالات با اوست همين استقامت و صبوري و ايستادن بر مباني اعتقادي است.
« الذين قالو ربنا‌اله ثم استقاموا تتزل عليهم الملائكة... » آنان كه موحد هستند و در راه توحيد و اعتقاد استقامت مي‌كنند فرشتگاني مأمور مي‌شوند تا علاوه بر حفاظت ظاهري موجب طمأنينه و آرامش آنان گردند.
كم‌اند افرادي كه بتوانند بگويند «من با قلبي آرام و...». در شب 15 خرداد كه امام را دستگير و به تهران منتقل مي‌كنند او خود مي‌گويد كه مأمورين مسلح در اضطراب بودند و مي‌لرزيدند و من كه گرفتار آنها بودم به آنها دلداري مي‌دادم.
نشانه‌هاي صداقت امام را مي‌توان در همه جا جست‌وجو كرد.

الف) پايداري در مبارزه با انحراف و تحريف:

امام (رحمت الله علیه) با خود عهد مي‌بندد كه در برابر انحراف و تحريف دين بايستد و در راه اين اعتقاد خود حركت مي‌كند.
نمونه بارز آن قضيه كاپيتولاسيون است كه سخت‌ترين فريادها از امام(رحمت الله علیه) شنيده مي‌شود. از حوزه‌ها گله مي‌كند كه چرا حركت نمي‌كنند؟ مردم را دعوت مي‌كند كه بايد در برابر اين انحراف بايستند و در اين راه زنداني و تبعيد مي‌گردد.
قضيه ديگري كه بايد به آن اشاره كرد ماجراي كسروي و انحرافات فكري اوست امام خميني(رحمت الله علیه) در كسوت مرجعيت درس و بحث را تعطيل مي‌كند و در جواب او كشف‌الاسرار مي‌نويسد تا به اين وسيله نويسنده اسرار هزار ساله را رسوا نمايد. همين روحيه پس از استقرار نظام جمهوري اسلامي و رهبريت و مرجعيت تامه ايشان اتفاق مي‌افتد و در سال 1367 حكم ارتداد سلمان رشدي را صادر مي‌كند. راستگويي و صداقت چگونه است كه اين چنين در زندگي او نقش‌آفرين است مردمي كه مي‌بينند رهبر انقلاب و مرجع آنها فقط راست مي‌گويد چگونه با او برخورد مي‌كنند. اوج دلدادگي مردم به چنين رهبري را در جواناني مي‌بينيم كه با قلب‌هايي مملو از ايمان تمام هستي خود را نثار آرمان‌هاي مقتداي خويش مي‌كنند پاسخ صداقت و راستي امام(رحمت الله علیه) در هنگام بروز مشكلات از طرف مردم داده مي شود حماسه دفاع مقدس چگونه رقم مي خورد. وقتي رزمنده‌اي ببيند رهبر او در راه اسلام اين‌گونه جان‌فشاني مي‌كند يقيناً حماسه خلق خواهد كرد.

ب) صداقت در دعوت مردم به زهد و تقوي:

به تعبير قرآن كريم «گناه بزرگ اين است كه مردم را به كارهايي دعوت كنيد كه خود به آن عمل نمي‌كنيد».
رمز موفقيت عالمان دين كه مردم را هدايت مي‌كنند همين نكته است. مردم قبل از آنكه معرفتي بياموزند به عملكردها نگاه مي‌كنند. دين از مقوله و علوم محض نيست كه استاد و معلم با هر شخصيتي بتوانند مباحث علم را تعليم نمايند. دين از زبان مبلغين ديني يعني باورها و رفتارهايي را كه من از قرآن و سنت اخذ كرده‌ام و صلاح تو در آن است فرا بگيري و به آن عمل كني.
مخاطبان انتظار دارند معارف الهي و احكام براي آنها تبيين شده و گوينده خود مصداق كامل آن باشد اگر مي‌بينيم اثر فعاليت‌هاي تبليغي كم شده است كمبود امكانات و... نيست بلكه عالمان عامل كم هستند.
و در اين زمانه امام خميني(رحمت الله علیه) به تنهايي به عنوان مصداق زهد و تقوي شناخته مي‌شود و به دليل صداقت در رفتار؛ بي‌رغبتي به دنيا و ساده‌زيستي دل و جان صدها هزار جوان را نوراني كرد. رهبري كه روزانه ميليون‌ها تومان فقط هداياي خالصانه مردم برايش مي رسد و بدون ترديد مي‌تواند به هر ميزان كه بخواهد از راه حلال مال‌اندوزي كند از اين دنيا مي‌رود و به جز اسباب مختصر زندگي كه در اختيار همسرش قرار مي گيرد هيچ چيز از خود برجاي نمي‌گذارد.
به نظر محققين افرادي نظير امام خميني(رحمت الله علیه) حرف و سخني را كه به آن عمل نكنند نمي‌زنند و كتاب‌هاي اخلاقي نظير چهل حديث بيانگر حالات روحي اين شخصيت منحصر به فرد است.
امام خميني (رحمت الله علیه) در آغاز جواني نفس خود را اسير كرده و حكايت او را در سخنراني‌ها و نوشته‌هايش آورده است. كسي كه با قرآن و دعا اين قدر مأنوس است كه وقتي «الهي هب لي كمال الانقطاع» را مي‌خواند شك نمي‌كند كه او منقطع الي‌الله واقعي است. از مصاديق راستگويان تطابق حرف و عمل است. زندگي ساده و بدون تشريفات در قم، در نجف، در پاريس، در جماران و مراقبت از اين روش تا پايان عمر پيامي به جز صدق و راستي ندارد. اصرار بر ساده‌زيستي در زندگي امام خميني(رحمت الله علیه) موج مي‌زند و نزديكان امام(رحمت الله علیه) با ده‌ها خاطره و درس از اين موضوع ياد مي‌كنند.
به قول يكي از طلاب در نجف روزي خادم امام (رحمت الله علیه) دو عدد هندوانه مي‌خرد كه به محض ورود به منزل امام(رحمت الله علیه)، مورد بازخواست قرار مي‌گيرد، سريعاً برمي‌گردد و يكي از هندوانه‌ها را پس مي‌دهد.

ج) ارج نهادن به مردم

بسياري از حاكمان قبل از انتخابات شعارهاي مردمي مي‌دهند اما با حاكم شدن مردم را از ياد مي‌برند. نگاه امام(رحمت الله علیه) به مردم از شروع نهضت تا پايان حيات خود همواره حكايت از صدق و راستي او مي‌دهد و در پس اين نگاه به مردم يك بينش عميق مكتبي وجود دارد امام(رحمت الله علیه) به انسانيت و انسان‌ها با ديده احترام مي‌نگرد. امام(رحمت الله علیه) پيام اميرالمومنين علي عليه‌السلام را به مالك‌اشتر شنيده است كه مردم با تو برادرند در دين و يا در خلق. در طول ساليان متمادي احدي نشنيد كه امام(رحمت الله علیه) از كسي بد بگويد. رمز غيبت نكردن و شماتت هم در اين نگاه امام(رحمت الله علیه) نهفته است و در اين بينش جايگاه مردم چه جايگاه متعالي است بويژه زنان و مرداني كه در راه انقلاب زحمت كشيده‌اند و شهيد داده‌اند.
امام(رحمت الله علیه) با مردمي كه در 15 خرداد 42 قيام كردند پيمان بست و اين پيمان با مبارزين انقلابي در سال‌هاي پس از 43 تقويت شد و به مبارزات مردمي در سال‌هاي 56 و 57 به تكامل رسيد و از همين طايفه قافله شهيدان دفاع مقدس بودند كه در عهد خود وفادار ماندند و با عمل دعوت امام(رحمت الله علیه) را پاسخ گفتند، او چگونه مي‌تواند اين مردم را فراموش كند. گاهي آنها را ولي‌نعمت مي داند. گاهي خود را خادم مي‌شمارد. گاهي رأي آنها را ميزان مي‌شمارد و اين همه تجليل و مردمي صورت مي‌گيرد كه نظام جمهوري اسلامي را با رأي خود مشروعيت بخشيدند.
و چه خوب مردم تشخيص مي‌دهند كه چه كسي راست مي گويد و در راه صدق و راستي و براي ثبات ارادت خود حماسه مي‌آفرينند و در وداع با رفيق خود، پدر صادق خود، مقتدا و رهبر خود، هويت خود چگونه عرض ارادت مي‌كنند.
چه كسي قادر است احساسات پاك مردم را در وداع با امام خميني(رحمت الله علیه) وصف كند؟

رمز جاودانگي

اوصافي كه از امام(رحمت الله علیه) نقل شد گوشه‌اي از خصوصيات مؤمنين است و از ميان مؤمنين گروهي هستند كه در تاريخ جاودانه مي‌شوند.
در نگاه قرآن همه چيز فاني است و تنها وجه پروردگار باقي مي‌ماند.
(كل من عليها فان و يبقي وجه ربك ذوالجلال والاكرام سوره الرحمن آيه 27 و درآيه شريفه مي‌فرمايد: «ما عندكم ينفد و ما عندالله باق»
حكايت جاودانگي امام خميني(رحمت الله علیه) در همين آيات الهي است. جواني كه از آغاز زندگي از حلال و حرام مراقبت مي‌كند. در كسب دانش و معرفت كوتاهي نمي‌كند. با قرآن مأنوس است، شب‌ها را به تهجد مشغول مي‌شود و بسياري از روزها را روزه‌دار است. به هنگام انحراف و تحريف از اسلام دفاع مي‌كند. داد مي‌زند، حبس مي‌كشد، زندان مي‌رود، تبعيد مي‌شود. زخم زبان حسودان و جاهلان متنسك را تحمل مي‌كند، به اساتيد خود احترام مي‌گذارد و عرفان و حكمت و آيات الهي را خوب فرامي‌گيرد و آنها را به شاگردان خود مي‌آموزد. خود را فقير درگاه اهل بيت مي‌شمارد و ده‌ها و صدها صفت ديگر كه مجال آن نيست. چنين شخصي بر حسب آموزه‌هاي ديني درهاي حكمت الهي برايش باز مي‌گردد، قدرت تشخيص حق از باطل به او عطا مي‌شود. اوج مي‌گيرد، از زميني‌ها فاصله مي‌گيرد. برايش زندگي اين دنيا و تعلقات آن حقير مي‌گردند. حيات دنيا در نظر او لهو و لعب و تفاخر و تكاثر است. لبخند رضايت حق را لمس مي‌كند. پرده‌ها براي او به كناري مي‌روند.
و اين گونه است كه مناجات شعبانيه ذكر حال او مي‌شود كه الهي هب لي كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا.
اگر براي ديگران علم حجاب است او با نورانيت در چشم دل از اين حجاب‌ها عبور مي‌كند. اگر براي ديگران عنوان و پست و مقام مهم است او با استقرار در خانه محقر جماران و حسينيه كاه گلي و تنگ و تاريك به دنيا مي‌خندد.
و اين‌گونه است كه امام(رحمت الله علیه) جاودانه مي‌شود. از زمين فاصله مي‌گيرد. به قدري فاصله زياد مي‌شود كه تفسير سوره حمد او را نمي‌‌فهمد. او رنگ خدايي مي‌گيرد اگر به وجه‌الله تبديل مي شود همه چيز در اين دنيا هالك است و تنها وجه رب باقي مي‌ماند. امام خميني(رحمت الله علیه) مصداق اين وجه رب مي‌شود.
و ملاك وجه‌الله شدن صدق و راستي است. و ما شما را آزمايش مي‌كنيم تا صادقين از دروغگويان تمايز يابند.
بندگان خالص خداوند كه به اين مرحله مي‌رسند نداي الهي را مي‌شنوند كه اي نفس مطمئنه به سوي ما بازگرديد كه هم شما راضي هستيد و هم من از شما راضي‌ام.
همان صدايي كه لحظات آخر عمر اباعبدالله الحسين(ع) در سرزمين كربلا طنين انداخت و آخرين كلمات امام حسين(ع) اين است كه الهي رضاً برضاك ولا معبود سواك. در خاتمه بد نيست به نكته تكميلي اشاره شود كه بعضي دشمنان سعي مي‌كنند از جاودانگي انسان‌هاي پاك جلوگيري كنند و با گردوغبار و ابر چند صباحي مانع تلألؤ آنها شوند اما ابرها به كناري مي‌رود و مجدداً رخ مي‌نمايند.
كساني كه توفيق داشتند از نزديك امام(رحمت الله علیه) را زيارت كنند بر اين مطلب صحه مي‌گذارند كه ما در وقت ديدار محو جمالش مي‌شديم و اشك اشتياق مجالمان نمي‌داد.
خوب است مطلب را با خاطره يكي از ديدارها تمام كنم.
به اتفاق دانشجويان خط امام مستقر در لانه جاسوسي در آخرين روز اقامت در اين محل به ديدار امام(رحمت الله علیه) رفتيم تا عملاً گروگان‌ها تحويل دولت شوند. با ذكر صلوات پي در پي جمعيت مشتاق ديدار بنده صالح خدا بودند امام(رحمت الله علیه) با وقار و با صلابت هميشگي وارد شدند و روي صندلي نشستند. حسينيه جماران كاه‌گلي و سيم‌هاي برق از ديوارها آويزان بود.
مختصري در سيستم صوتي قطعي پيش آمد كه براي لحظاتي غرق در چهره امام(رحمت الله علیه) بوديم. من و دوستان همراه همگي غرق در اشك بوديم. سخنراني تمام شده بود و امام(رحمت الله علیه) با همه وداع كردند و ما سرمست از اين ديدار قادر به ترك حسينيه نبوديم.
از يكديگر مي‌پرسيديم راستي امام چه نكاتي را فرمودند؟
منبع: روزنامه اطلاعات